loading...
کلوب هواداران بارسلونا - آبی اناری
کتیبه


Reza بازدید : 497 1391/06/12 نظرات (0)





گفت وگو با آدریان كوریا 

تلویزیون روشن است،تصاویر بازی شاختار- بارسلونا صفحه را پوشانده،كامپیوتر روی میز روشن است. 


آدریان كوریا: بازیكن سابق نیوولز و مربی سابق تیم های جوانان جذامی ها، 

در تعطیلات است ولی دارد در خانه كار می كند. 

او دستیار خراردو «تاتا» مارتینو:مربی تیم ملی پاراگوئه است و كارش، 

زیر نظر داشتن ملی پوشان پاراگوئه ای مثل اسكار كاردوسو؛ ولی همیشه یادآوری یكی از بازیكنان قدیمش، برای او لذتبخش است. 

با این شروع كنیم: 


اولین بار تماشای بازی او چه اثری روی شما گذاشت؟ 


در آن زمان خیلی درباره 
لیندرو دپتریس بحث می  شد:
یك پسربچه بلوند كوچك كه در 11 سالگی به میلان پیوسته بود. 
همه از او تعریف می كردند. من موافق نبودم. 
همیشه عادت داشتم به یكی از دوستانم بگویم: 
«لئو ده برابر بهتر از دپتریس می شود. وقتی بزرگ شود، از مارادونا هم بهتر می شود.» و من خودم خیلی هوادار دیگو هستم. 

چطور می توانستید با این قطعیت چنین آینده درخشانی را برای یك پسربچه 12 ساله پیش بینی كنید؟ 


  وقتی او را می دیدی، پیش خودت فكر می كردی:
 
«این بچه 
نمی تواند فوتبال بازی  كند. كوتوله است، خیلی ظریف است، خیلی ریزه است.» ولی بلافاصله متوجه می شدی كه او متفاوت به دنیا آمده،   پدیده است و آینده ای باشكوه دارد. 

-چرا؟ 


-چون بازی اش انفجاری بود، تسلطی داشت كه قبلا هیچ وقت در زمین فوتبال ندیده بودم. او مثل فرمول یك است، مثل فراری است. 


-حركت بعدی را پیش بینی می كرد.
 

-در مصاف  تك به تك له و لورده ات می كرد، روی توپ تسلط داشت، همیشه آن را روی زمین نگه می داشت، توپ همیشه به پایش چسبیده بود. 


-همه بزرگترهایی را كه هنوز روی حركات شان كنترل خوبی نداشتند و هماهنگ نبودند، پشت سر می گذاشت. 


-یك متر و بیست سانت قد داشت، آن وقت دفاع وسط های یك متر و هشتاد سانتی را مبهوت می كرد.
 

-تیم با او خیلی فرق می كرد، و روحیه قوی داشت، اهل رقابت بود، دوست داشت ببرد. هیچ وقت ندیدم جلوی هیچ نتیجه ای تسلیم شود. 

می خواست تمام بازی ها را ببرد.


در چه منطقه ای بازی می كرد؟ 

پشت سر مهاجمان. 


من از روش 2-1-3-4 استفاده می كردم، لیونل زیر نظر من همیشه یا بازیكن آزاد بود یا جاهایی كه نقطه ضعف حریف بود، بازی می كرد. 


تماشای اینكه در طول مسابقه حریفانش را از پا درمی آورد، آدم را تحت تاثیر قرار می داد. 

دیگران می خواستند سركوبش كنند، با توانایی هایش آشنا بودند و تلاش می كردند متوقف اش كنند. او را از همه طرف می زدند ولی او... هیچی. هیچ وقت گله نمی كرد،برعكس؛
به نظر می رسید كه خطاها بیشتر تحریكش می كند، هرچه بیشتر او را می زدند، بیشتر جلوی شان مقاومت می كرد.

دنبال توپ می رفت و در عرض چند لحظه جلوی دروازه بود.
 

به تنهایی بازی ها را می برد، آنقدر كه عادت داشتند به من بگویند:
 
«وقتی لئو در زمین است، دیگر تیم دست تو نیست.»


گل یا مسابقه خاصی هست كه برجسته تر از بقیه در یادتان مانده باشد؟ 


همه جور گلی بود.
 

مسابقه؟
 

با او همه شان را می بردیم. او گاردل بود (به عبارت دیگر، یك اسطوره؛ مثل كارلوس گاردل، خواننده مشهور). 


به حرف های مربی گوش می داد؟ 


  بله؛احترام می گذاشت و توجه می كرد. 


هیچ وقت نمی گفت: 

«من هستم كه بازی می كنم».
هیچ وقت نگفت: 
«من بهترین ام». هم تیمی هایش عاشق او بودند. فقط... از تمرین خوشش نمی آمد. عاشق توپ بود. به این خاطر یك بار مجبور شدم از تمرین بیرونش كنم. من نه غولم، نه نظامی ولی همیشه دوست داشتم دیگران مسائل را جدی بگیرند. 

داشتیم دور می دویدیم و او همین طور با توپ همان دوروبر می چرخید. صدایش كردم، یك بار، 2 بار اما انگار گوش نمی داد... سرانجام به او گفتم:
 
«توپ را بده به من، لباست را بپوش و برو خانه.»؛
10دقیقه بعد دیدم ساك روی شانه به سیم فنس كنار زمین چسبیده و دارد زمین را نگاه می كند. حس بدی پیدا كردم و این شكلی دیدنش، غمگینم كرد. 

سمت اش داد زدم:
 
«بدون خداحافظی رفتی.» ،آمد تا خداحافظی كند و برش گرداندم به رختكن تا دوباره به تمرین ملحق شود.

بچه  خجالتی بود ولی شخصیت سرسختی داشت. با این حال این تنها مرتبه ای بود كه مجبور شدم به او حرف بزنم. 



وقتی رفت اسپانیا چه فكری كردید؟ 


  اینكه نیوولز روی او ریسك نكرد، آنقدر كه باید، سرمایه گذاری نكردند، نمی خواستند برای یك بچه 13 ساله پول خرج كنند. فكر می كنم ارزش چیزی را كه درست جلوی روی شان بود، تشخیص ندادند. 


و حالا درباره او چه نظری دارید؟ 


  به نظرم در اروپا از نظر فوتبالی خیلی رشد كرده ولی این هنوز همه توانایی هایش نیست. 



شهرت، اعتبار، پول... اینها می توانند توجه او را از فوتبال دور كنند؟ 


  فكر می كنم شهرت كمكش كرده رشد كند چون می داند چطور از كله اش استفاده كند، و عوض هم نشده،هنوز همان پسر بچه فروتن است. 

این اواخر او را اتفاقی دیدم،تازه تمرین مان داشت تمام می شد و آنها داشتند شروع می كردند، من را دید؛
گرم كردن را ول كرد و آمد سمت من تا سلام كند و پیراهنش را به من داد، بازیكنانم باورشان نمی شد و از من پرسیدند می توانم ببرم شان پیش او یا یك پیراهن دیگر بگیرم؟ 

این فقط یك نمونه است، مدت ها از موقعی كه او را دیده بودم، می گذشت... ولی به نظرم همان بچه ای آمد كه در «بیاویستا» تمرین می كرد. 



پایان فصل پنجم

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
تننننننننننننننننننننننننننن
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    ترکیب بارسا تو این فصل چه طوره؟
    به نظر شما بارسا در این فصل با این خط دفاعی موفق خواهد بود؟
    بنر کلوب
    پشتیبانی
    رایانامه :
    mrezaleo@yahoo.com


    شماره تماس :
    09380343912
    حامیان ما


    آمار سایت
  • کل مطالب : 1197
  • کل نظرات : 267
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 1598
  • آی پی امروز : 71
  • آی پی دیروز : 149
  • بازدید امروز : 238
  • باردید دیروز : 518
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 4,142
  • بازدید ماه : 14,323
  • بازدید سال : 118,203
  • بازدید کلی : 1,516,717
  • کدهای اختصاصی
    hjhj
    رتبه ی گوگل